کیارش وبهانه هاش
روز 15 فروردین رفتیم بیرون(اطراف شهر) تا بهره بیشتری از بهار ببریم .واقعا هم اطراف شهر ما زیباست وسبزوبهار رو همه جا می شه دید .همه جا سرشار از بهار است .خوش به حال روزگار........
وقت ناهار که شد وما مشغول غذا خوردن شدیم .کیارش علاقه زیادی به نوشابه داره وچون توی خونه خودمون نوشابه خوردن ممنوعه .وقتی مهمون داریم یا مهمونی میریم کیارش سر سفره مرتب درخواست نوشابه می کنه .حالا نوشابه رو که براش ریختیم توی لیوان گفت من یخ می خوام .مامانم یه دونه یخ از توی دوغ درآورد ویواش انداخت توی لیوان کیارش که دیگه بهانه نگیره .کیارش تا شروع کرد به خوردن گفت این نوشابه مزه دوغ می ده نمی خوام .منم نوشابه رو ریختم ودوباره نوشابه براش انداختم تو لیوان .دوباره گفت نمی خوام این لیوان مزه دوغ می ده .لیوانو عوض کن .لیوانو عوض کردم .دوباره براش نوشابه ریختم .گفتم ببینم دیگه می خواد چه بهانه ای بگیره .یه دفعه برگشت وگفت مامان این مگس ها می شینن روی دوغ بعد می شینن رو نوشابه .نوشابه من مزه دوغ می ده .....حالا چه کار کنیم با این مگس ها....