کیارشکیارش، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

روزهای خوب کودکی

خاطرات کیارش از زبون خودش

1392/1/17 11:58
نویسنده : آذر
488 بازدید
اشتراک گذاری

خاطرات کیارش از زبون خودش:

توی عید عکس گرفتم .عمه مژگان اومد برام جوجه آورد .با طاها بازی کردم .طاها رفت خونه جدیدشون که ساخته بودن .چیزامو جابه جا کردیم .عکسمو انداختم روی تقویم .بازی کردم .عمه مژگان برام خرس با حیوون با نقاشی خرید .دایی بهرام اومد .دایی بهرام برام بن 10 خرید.رفتم پارک جنگلی با عروسک های دزد ذریایی بازی کردم .درسامو خوندم .جوجه مو گربه برد. عمه مژگان باید یه جوجه دیگه برام بخره .طاها هم جوجه خریده بود یکیشو ن مریض شد مرد .خونه برای جوجه هاش درست کرده بود بهشون سر زدیم .مهدکودک تعطیل بود .همه پول عیدی به من دادن.با آبتین بدوبدو بازی کردیم .خسته شدیم یه کمی نشستیم .مامان برام بیلیارد خرید بالیباس (توپ والیبال) خرید .دوباره رفتیم پارک جنگلی با پارمیدا،آناهیتا ،شایان ،اشکان وآیدا بازی کردیم .رفتیم پیش رودخونه بعد لباسام گلی شد .رفتم لباسامو مامان عوض کرد.امروز می خوام بریم مهدکودک .

الان کیارش نشسته وداره با خانه سازیهاش بازی می کنه اینم عکساش

کیارش در حال بازی

کیارش واسباب بازیهاش

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)