کیارشکیارش، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

روزهای خوب کودکی

روزی که اومدی

1390/3/19 10:17
نویسنده : آذر
467 بازدید
اشتراک گذاری

تقریبا چهار سال پیش همین موقع بود که رفتم وجواب آزمایش بارداری رو گرفتم و فهمیدم که تو موجود کوچولوی دوست داشتنی توی وجودم شکل گرفتی و مهمان خانه قلبم شدی . با اینکه این خبر تا حدودی منو شوکه کرد ولی به خاطراینکه حاصل عشق من و داریوش حالا تو که یک موجود زنده بودی برام خوشحال کننده بود.وقتی این خبر رو به داریوش که عشق را به من یاد داده بود دادم خیلی خوشحال شد. وقتی رفت بیرون با کلی مواد خوراکی و میوه به خونه برگشت که باید من اونها رو می خوردم به خاطر تو کوچولویی که کم کم داشتم حس مادرانه رو با تو تجربه می کردم و این حس برایم خیلی خوشایند بود.بعضی وقتها باورم نمی شد .یه خودم می گفتم چقدر زود بزرگ شدم .همیشه مادرها برامون بزرگ و قابل احترام بودن و حالا من داشتم مادر می شدم. به خاطر اینکه دانشجو بودم وشاغل واین موقع هم فصل امتحاناتم بود وهوا هم کم کم خیلی گرم می شد روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم طوری که مجبور شدم به دلیل حال بدم یکی از جلسه های امتحانم رو از دست بدم و از این موضوع خیلی ناراحت شدم .تنها چیزی که اون روزها به من قوت قلب می داد وجود توو خدای مهربونم بود .خدای من که به من کمک کرد این دوران سخت رو پشت سر بذارم.مادرم هم که مادری رو در حقم تمام کرد واون موقع بود که بیشتر از همیشه از مادرم به خاطر همه روزهایی که در کنارم بود ممنون بودم.کتاب بارداری هفته به هفته رو خریده بودم و هفته ها رو می شمردم و منتظر تو بودم .هر هفته که می گذشت و تو یه کم بزرگتر می شدی بیشتر تو رو احساس می کردم و این برای من بهترین چیزی بود که خدای من به من هدیه داده بود .تو بزرگ و بزرگتر شدی و به دنیا اومدی .اون روزها با همه سختی هاوشیرینی هاش گذشت و الان تو کنارم هستی .تو که تکه ای از وجودم هستی وهنوز هم شبها وقتی می خوای بخوابی باید دستت رو روی صورتم بذاری تا خوابت ببره و من از اینکه صدای نفسهاتو می شنوم و کنار خودم حست می کنم سرشار از عشقت می شوم .خدا رو شکر می کنم به خاطر وجودت کیارش مهربونم.

من تو را به خلوت خدایی خیال خود                          

  بهترین بهترین من خطاب می کنم

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar-20.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان شازده کوچولو
19 خرداد 90 19:25
شب آرزوهاست

باید دری برای مناجات وا شود

تا درد بی دوای گناهم دوا شود

باید کسی که نزد خدا دارد ابرو

وقت سحر به یاد دلم در دعا شود

التماس دعا





ان شااله همه آرزوهات برآورده بشه