کیارشکیارش، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

روزهای خوب کودکی

کیارش و شب یلدا

1390/10/4 13:46
نویسنده : آذر
402 بازدید
اشتراک گذاری

شب یلدا طبق معمول هر سال رفتیم خونه آقاجون(بابای خودم) .کیارش هم خوشحال از این ماجرا با یک پلاستیک اسباب بازی ما رو همراهی می کرد .شب دایی شهرام و زندایی نیلوفر هم اونجا بودن .زندایی کیارش نقاش بسیار خوبی است و کیارش هم از این ماجرا سواستفاده و زندایی رو مجبور می کرد که نقاشی عروسک های Ben10 که به تازگی براش خریدم و بسیار هم شکل های عجیب غریبی دارن براش بکشه و زندایی هم کوتاهی نمی کرد. خلاصه بعد از کلی بازی و بدوبدو کیارش آخر شب که خواستیم بریم خونمون کیارش می گفت که نمیاد و می خواد بخوابه خونه آقاجون.منم نتونستم حریفش بشم و موافقت کردم .البته مجبور شدم بیام خونه خودمون و وسایلم رو بردارم و خودم هم برم پیشش.شب هم رفت خوابید پیش مادر جون و اصلا پیش منم نخوابید.حالا اگه بهش بگم برو تو اتاقت نمی ره ولی اون شب مستقل شده بود.

  
یلدامبارک

      

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آبتين
5 دی 90 10:17
يلدات مباترك باشه عزيزم. مامان كيارش اينو بدون كه كيارش ديگه بزرگ شده ماشالله .مرد شده
نرگس
5 دی 90 11:25
نازي.... ما بچه که بوديم مامانم به هيچ وجه نمي ذاشت جايي بخوابيم... هميشه مي گفتم اگه مامان بشم ميذارم بچه م هر جا دوس داشت شب بخوابه ... حالا که اينو خوندم تو دلم گفتم کيارش با خودش ميگه چه مامان خوبي دارم... اما يک چيزو دقت کردي؟ما بيشتر الگوهاي تربيتي مونو واسه بزرگ کردن بچه ها مون از مامانامون مي گيريم
mamani helena
5 دی 90 17:02
salam azize khale hamishe be mehmoni
نی نی توپولی
11 دی 90 1:57