کیارشکیارش، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

روزهای خوب کودکی

چرا مادرمان را دوست داریم؟

1390/7/28 1:00
نویسنده : آذر
354 بازدید
اشتراک گذاری

چون ما را با درد به دنيا می‌آورد و بلافاصله با لبخند می‌پذیرد

چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما بريزند ، پشت دستشان می‌ریزند

چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند

چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد فردا در مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته،بعد از يك تشر خودش هم پابه پايمان زحمت مي كشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم

چون وسط سریال‌های ملودرام گریه می‌کند

چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند

چون شبهای امتحان و کنکور پابه ‌پای ما کم می‌خوابد اما کسی نیست که برایش قهوه بیاورد و میوه پوست بکند
 به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه می‌کند و نذر می کند و پوتین‌هایمان را در هر مرخصی واکس می‌زند
 چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند که واقعا باور می‌کنیم شاخ غول شکانده‌ایم
 چون موقع مطالعه عینک می‌زند و پنج دقيقۀ بعد در حاليكه عينكش به چشمش است مي پرسد:اين عينك منو نديدين؟
 چون هیچوقت یادشان نمی‌رود که از کدام غذا بدمان می‌آید و عاشق كدام غذاييم ،حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم بخوریم چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است كه واي بچم خسته شد بس كه مريض داري كرد
 و چون هروقت باهاش بد حرف ميزنيم و دلش رو براي هزارمين بار مي شكنيم، چند روز بعد همه رو از دلش ميريزه بيرون و خودش رو گول ميزنه كه :‌بخشش از بزرگانه

                                        چون مادرند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

عمو روحانی
28 مهر 90 18:03
سلام .ماشالله خدا براتون نگه داره .
مامان آبتين
30 مهر 90 8:13
خيلي قشنگ بود ، دستت درد نكنه
مادر جون آبتین
30 مهر 90 12:41
واقغا که همینطوره دستت درد نکنه که حقیقت را گفتی
mamani helena
4 آبان 90 13:07
salam azizam vaghean
شکوفه گیلاس
23 آذر 90 13:41
مامان کیارش خیلی قشنگ بود و کله صبحی اشکم رو در اورد اینم برای کیارش