كيارش و مسافرت
هفته گذشته روز 16 مردادماه همراه عمه هاي كيارش رفتيم شهرضا خونه عمه كيارش .ديگه اين مسافرت برامون شده رسمي .الان سه ساله هر سال تابستون مي ريم اونجا. واقعا بهمون خوش مي گذره .كيارش هم خيلي بهش خوش گذشت .مخصوصا با حضور طاها كه ديگه تا دلشون خواست بازي كردند و شيطوني . اتاق اميرعلي پسر عمه كيارش كه ديگه نگو .بيچاره همه چيزاشو به اين دو تا داده بود.باباي كيارش يه كم آب به آب شده بود و مريض شده بود .كيارش رفته بود يه قرص از بسته قرص درآورده بود و اومد به زور انداخت تو دهن باباش .كلي از باباش مواظبت مي كرد پسرم الهي فداش بشم . دست عمه كيارش و شوهر عمه اش درد نكنه كه همه جوره كاري مي كردن كه به ما خوش بگذره .يه روز هم رفتيم اصفهان كه كيارش توي بازار كلي منو اذيت كرد صنايع دستي كه واسه ما هميشه جالبه واسه كيارش اصلا جذابيتي نداشت و دوست داشت زودتر از اونجا بريم .خريد عروسك انگري برد ولاك پشت هاي نينجا هم كه كار هميشه مونه .اينم عكس ها
اين عكس كيارش و ستايش دختر عموي كيارشه كه كيارش خيلي دوستش داشت وهمش دنبالش اين ور واون ور مي رفت كار تا جايي پيش رفت كه كيارش درخواست داد اونو با خودمون بياريم
كيارش و طاها كنار پل خواجو بعد از كلي گشت وگذار و خريد و خوردن ساندويچ و سس مالوندن اين دو تا به دهنشون.