كيارش و كلاسهاي تابستوني
نمي دونم چرا اين فصل تابستون منو تنبل كرده و ديگه زود به زود وبلاگ كيارش رو update نمي كنم .البته گرماي اين روزها هم واقعا آدمو كلافه مي كنه . ديگه مجبورم بيشتر وقتم رو خونه باشم و كيارش هم كه اصلا اجازه نمي ده من پاي كامپيوتر بشينم و توي وبلاگش چيزي بنويسم
كيارش رو ديگه كلاس ژيمناستيك نمي برم چون از همه بچه ها كوچكتر بود و بيشتر وقتش رو ظاهرا توي كلاس شيطوني مي كرد تا ورزش .البته به گفته طاها پسر عمه كيارش كه باهاش مي رفت كلاس .حالا خودش هم مي گه ژيمناستيك دوست ندارم فقط كلاس زبان رو دوست دارم .وضعيت كلاس زبانش خيلي بهتره .از همه بچه ها كوچكتره ولي معلمش خيلي ازش راضيه .خودش هم هر چي سر كلاس ياد مي گيره تو خونه تكرار مي كنه .و درباره چيزاي مختلف ازم سوال مي پرسه .كه به انگليسي چي مي شه .شبها هم كه مي خوايم بخوابيم مي گه مامان گودنايت نكرديم .بايد شبا بهش گود نايت بگيم بعد بخوابه .
حالا هر وقت دلش مي خواد چيزي بخوره براي اينكه منو گول بزنه مي گه مامان دلم داره بهم مي گه اينو بخور .من كه نمي خوام دلم مي خواد اونو بخوره منم دلم براش مي سوزه و بعضي وقتها كوتاه ميام .