کیارشکیارش، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

روزهای خوب کودکی

تولد بابایی

دیروز تولد بابا داریوش بود.به خاطر تعطیلی که دیروز داشتم تصمیم گرفتم آشپزحونه رو تمیز کنم که به نظرم بدترین جای خونه واسه تمیزیه وکلی وقتمو گرفت .کیارش هم از خدا خواسته توی این حونه به هم ریخته از این به اون ور می رفت وبازی می کرد .آخه این روزها دیگه کاری به کارش ندارم هرچی می خواد می ریزه و واسه خودش حال می کنه.خلاصه نتونستم تولد خوب وبزرگی واسه بابایی بگیرم .یه تولد کوچولو باحضور من وکیارش برگزار شد .بازم به باباداریوش تولدشو تبریک می گم . داریوش عزیزم باش که بودنت بهترین بهانه برای زندگی است . ...
18 اسفند 1391

کیارش وسواد

سلام ما اومدیم .این روزها درگیر خرید برای عید نوروز و تمیزی خونه وخلاصه هر چیزی که به عید مربوط می شه هستیم وسرم خیلی شلوغه . عاشق این روزهام و عید نوروز .این روزها مقدمه نوروز است و ما که از بچگی مون تا حالا شمارش معکوس داریم برای عید .درخت آلوی توی حیاط شکوفه کرده .امسال یه کمی زودتر چون هوا گرم بود .چقدر قشنگه .لاله های واژگون توی حیاط هم سر از باغچه درآوردند تا به ما بگن بهار نزدیکه .زودتر بجنبید. برای کیارش لباسهای عیدشو خریدیم .اونم منتظر عیده .کیارش به تازگی یادگرفته مامان وبابا رو خودش به تنهایی بنویسه .ما هم کلی ذوق کردیم و عکس شو می ذارم .اینم اولین مامان وبابا با دستخط کیارش ...
15 اسفند 1391

تولدکیارش

اول اینکه از همه دوستای عزیزم که تولد کیارش رو تبریک گفتن خیلی خیلی ممنونم .البته تولد کیارش یه تولد کوچولو بود که طاها پسرعمه کیارش که به خاطر تولد کیارش پیش دبستانی هم نرفته بود برگزار شد .کیارش کادوهای زیادی هم گرفت .مادر ،عمه آزیتا و مادرجون وآقاجون که پول به کیارش کادو دادند . دایی شهریار هم یک بسته چند تایی ماشین برای کیارش خریده بود که کیارش قبل از اینکه کن از اون عکس بگیرم ماشین ها رو درآورد ومشغول بازی شد .از همه شون ممنونم . من وبابا داریوش هم سه تا کتاب هوش وعلوم وریاضی که به صورت یک بسته بود و عروسک های اسمورفها که آبی هستند رو براش خریدیم .حالا عکسهای کیارش ...
20 بهمن 1391

کیارش وتولد

سلام ما اومدیم .دلیل نبودنمون واسه چند روز این بود که یک هفته ای درگیر سرما خوردگی بودیم و درگیر مداوا.بگذریم دو روز دیگه تولد کیارش عزیزمه .کیارش کوچولوی من که حالا 5 ساله میشه .خودش خیلی منتظر تولدشه .میگه مامان تولد بزرگی برام بگیر دو تا کیک برام بخر ،مثل پارسال .ولی من امسال نمی تونم تولد مفصل بگیرم و می خوام تولد مختصری بگیرم .به خاطر همین از کیارش خواستیم همراهمون بیاد شیرینی فروشی و از روی آلبوم کیک مورد علاقه شو انتخاب کنه .کیارش هم باب اسفنجی رو انتخاب کرد که حداقل 3 کیلو می شه .حالا ما منتظریم کیک آماده بشه و کیارش که به شدت به فوت شمع علاقه داره شمعو فوت کنه .عکس کیکشو به زودی می ذارم....... ...
15 بهمن 1391

کیارش وبرف بازی

کیارش مدت زیادیه منتظر باریدن برفه تا بتونه آدم برفی درست کته ولی متاسفانه توی شهر ما برف نباریده وما به خاطر کیارش وطاها وبقیه بچه ها به کوههای اطراف شهرمون که برف روش باریده بود رفتیم تا برف بازی کنند .کیارش به حدی از نباریدن برف ناراحت بود که می گفت مامان زمستون نیومده تودروغ می گی اگه زمستون باشه برف می باره....واقعا هم راست می گه .زمانی که ما بچه بودیم انگار برف هم بیشتر بود .همیشه زمستون سرد وبرف زیاد شور وحال دیگه ای به زمستون می داد وخاطرات ما رو از همیشه سفیدتر می کرد. اینم عکس های کیارش در حال برف بازی ...
25 دی 1391

کیارش ولوبیاها(2)

ام روز لوبیاهای کیارش رو که کلی رشد کردن بردیم مهدکودک تا تو کلاس کشاورزی خانم معلمش ببینه.خانم معلمش هم تشویقش کرده بود .اینم عکس جدید لوبیاها : ...
28 آذر 1391